03 دی 1403

  • 1400/06/20
  • - تعداد بازدید: 80
  • زمان مطالعه : 4 دقیقه

افسردگی در کودکان و نوجوانان را جدی بگیریم!

نوجوانی دوره‌ای است که افراد از نظر هیجانی به رشد و تکامل بالایی رسیده‌اند، اما بخشی از مغز که مسوول کنترل هیجانات است، به طور کامل شکل نگرفته، بنابراین شاهد بروز هیجانات بسیار زیاد و در اغلب موارد غیر قابل کنترل در نوجوانان هستیم.

نوجوانی دوره‌ای است که افراد از نظر هیجانی به رشد و تکامل بالایی رسیده‌اند، اما بخشی از مغز که مسوول کنترل هیجانات است، به طور کامل شکل نگرفته، بنابراین شاهد بروز هیجانات بسیار زیاد و در اغلب موارد غیر قابل کنترل در نوجوانان هستیم.

در این دوره سنی اگر نوجوان، غمگین، مضطرب یا افسرده شود، ممکن است یکی از راه حل‌های آنی او اقدام به خودکشی است. در مواردی نیز  نوجوان نه به دلیل اختلال روانی، بلکه به دنبال اختلاف با والدین دست به چنین عملی می‌زند؛ بنابراین در دوره نوجوانی به دلیل اینکه منطق کامل شکل نگرفته و هیجان پررنگ است، ریسک خودکشی را زیاد کرده است.

کرونا و چالش های نوجوانان

از طرفی دیگر با شیوع بیماری کرونا و خانه‌نشین شدن نوجوانان، تفریحات و مراودات خانوادگی از بین رفته و خانواده‌ها و نوجوانان نیز به گونه ای تحت فشار هستند و این مسئله بیشتر با کنترل نشدن هیجان همراه است. شرایط کرونا و مسائل مالی، اجتماعی، اقتصادی و خانه‌نشینی و قطع روابط بیشتر از قبل احساسات منفی که منجر به آسیب رساندن به خود می‌شود را افزایش داده است.

فراموش نکنیم تفاوت بین سطح زندگی و مقایسه سطح زندگی در نوجوانان، آنها را برای آسیب رساندن به خود تشویق می‌کند؛ بدین معنا که استفاده از فضای مجازی نوجوانان را در معرض اطلاعات بالایی قرار داده و این مسئله باعث می‌شود نوجوان خود را با دیگران مقایسه کند. شاید این مقایسه‌ها اساس منطقی نداشته باشد، اما نوجوانان این کار را انجام داده و در نتیجه هیجانات منفی بالا می‌رود و چون نمی‌توانند این هیجانات را کنترل کنند، خودکشی یکی از راه حل‌های ذهنی می‌شود.

یکی دیگر از تغییرات خلقی در نوجوانان احساس غمگینی مداوم و عدم علاقه به انجام اموری است که او تا پیش از این به راحتی انجام می داده است و اگر این تغییرات بیش از دو هفته طول بکشد و در عملکرد روزانه او اختلال ایجاد کند، به آن بیماری افسردگی اساسی گفته می شود.

علائم دیگری که ممکن است در مبتلایان به افسردگی دیده شود:

·         کاهش سطح انرژی

·         کاهش یا افزایش اشتها

·         کاهش یا افزایش میزان خواب

·         احساس اضطراب، و بیقراری

·         تحریک پذیری و زود از کوره در رفتن

·         کاهش توان تمرکز

·         کاهش قدرت تصمیم گیری

·         احساس بی ارزشی یا پوچی

·         احساس نا امیدی، احساس گناه

·         افکار خودکشی و آسیب به خود

·         غمگینی صورت

·         پاسخ دهی عاطفی کم

·         جنجال راه انداختن

·         کنجکاوی کم

·         زیاد چسبیدن به مراقب

·         بی علاقگی به کارهای روزمره

·         توجه طلبی

علاوه بر علائم  ذکر شده، برخی نشانه های دیگر مانند گوشه گیری، جدایی از دوستان و همسالان، گریه های شدید، فقدان تمرکز در درس و مدرسه ممکن است در کودک و نوجوان مبتلا به افسردگی دیده می شود. کودکان مبتلا به افسردگی ممکن است حتی علاقه به بازی کردن با همسالان خود را نیز از دست بدهند، اما برخی دیگر از آنها ممکن است دست به کارهای خطرناکی بزنند که به طور معمول در همسالان آنها انجام نمی شود.

چرا فرزند من افسرده شده است؟

روند رشد و تکامل کودکان سرشار از چالش ها و فرصت هایی نظیر درس و امتحانات، مسائل مرتبط با گروه همسالان و دوستان، تغییرات دوران بلوغ، و موارد مشابهاست که در این میان برخی کودکان می توانند با این تغییرات به خوبی کنار بیایند و بعضی دیگر نمی توانند.  ناتوانی در کنار آمدن با این قبیل تغییرات می تواند زمینه ساز استرس و حتی بروز افسردگی در آنها شود.

آنچه باید در صورت بروز افسردگی در فرزندان انجام داد:

·         افسردگی هم قابل پیشگیری و هم قابل درمان است. بنابراین می توانیم فرزندمان را تشویق کنیم به اندازه کافی بخوابد، ورزش کند، غذا بخورد و به فعالیت هایی که دوست دارد بپردازد.

·         زمانی را به وقت گذرانی و گفت و شنود با او اختصاص دهیم.

·         برای فرزند خود وقت بگذاریم و به حرف هایش گوش دهیم.

·         با او درباره مسائلی که در خانه، مدرسه یا جاهای دیگر برایش اتفاق افتاده یا می افتد، حرف بزنیم و تلاش کنیم از این طریق به این موضوع پی ببریم که چه چیزی بیشتر باعث آزردگی او شده است.

·         اگر فرزند افکار خودکشی دارد و یا اقدام به خودکشی و یا آسیب به خود کرده است، بی درنگ به پزشک مراجعه کنیم.

·         با افراد قابل اعتمادی که فرزند ما را می شناسند، صحبت کنیم.

·         از مشاور مدرسه، روانشناس، پزشک، روانپزشک، یا روانپزشک کودک کمک بخواهیم.

·         از فرزند خود در مقابل استرس، ترس و خشونت مراقبت و حمایت کنیم.

·         در تغییرات طبیعی زندگی کودک مانند دوران بلوغ و سایر تغییرات مانند تغییر خانه یا مدرسه توجه کافی به او داشته باشیم.

·         گاهی اوقات مداخلات مدرسه مدار باید برای کودک در نظر گرفته شود، مثل کم کردن فشار برنامه های درسی، کمک کردن در تکالیف درسی و تشویق او به مثبت اندیشی راجع به ارتباط با همسالان

یادمان باشد: اگر فکر می کنیم فرزند ما افسرده شده است، با او درباره مشکلات و نگرانی هایش حرف بزنیم و در صورت لزوم، او را نزد روانشناس یا پزشک کودک ببریم.

«مهین انصاری فرد» کارشناس سلامت روان معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شیراز

  • گروه خبری : اخبار و اطلاعیه ها,آموزش همگانی
  • کد خبری : 46566
کلیدواژه

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید